Monday, December 27, 2010

سی و سه


يه جای ِ زخمی دارم رو شقيقه‌م ...
سلف پرتره

Sunday, December 19, 2010

Thursday, December 16, 2010

Wednesday, December 15, 2010

Sunday, December 5, 2010

بيست و هفت



روژا
يعنی كه روز
يعنی كه روشنایی

بيست و شش



اوهام / چهار
سلف پرتره

Saturday, December 4, 2010

بيست و پنج



برای وقتی كه نباشند
بعد از اين همه سال
سلف پرتره

Friday, December 3, 2010

بيست و چهار


اوهام / سه
بازی با نور در خيابان فرعی

Thursday, November 25, 2010

بيست و دو



و تقه‌ی در
که پاسخي ندارد ... 

پرويز اسلامپور

يزد / تفت

Thursday, November 18, 2010

شانزده


مادر

 " شب رو بايد بی چراغ روشن كرد"
مادر / علی حاتمی

Wednesday, November 17, 2010

پانزده


  ...

چهارده


روزی که برف سرخ ببارد ز آسمان
...
صائب
عكس از: ن . الف

Tuesday, November 16, 2010

سيزده


دنيای ترسناكی‌ست؛ اين حقيقت بديهی نياز به اثبات ندارد.

+ تونل / ارنستو ساباتو
 
 سرگيجه
عكس از: ن . الف

Saturday, November 13, 2010

دوازده


 
  ...
سلف پرتره از: ن . الف

Friday, November 12, 2010

يازده


و اين منم
زنی تنها
در آستانه‌ی فصلی سرد
در ابتدای درك ِ هستی آلوده‌ی زمين
و يأس ساده و غمناك آسمان
و ناتوانی اين دست‌های سيمانی

 فروغ فرخ‌زاد

سلف پرتره از: ن . الف

Monday, November 8, 2010

دَه



بايد در سكوت چيزی را هضم كنی، چيزی را ببلعی و هضم كنی. چيزی كه بيخ گلويت گير كرده است

سلف پرتره از: ن . الف

Wednesday, November 3, 2010

نـُـه

اراك
چهارشنبه، دوازده آبان يك‌هزار و سيصد و هشتاد و نـُـه

آسمان، فرود آمده بود






عكس‌ها از: ن . الف

Friday, October 29, 2010

هشت



شمع را تا نفسی هست بجا، باید سوخت
 
بی‌دل دهلوی
بازی با نور و سايه‌ها
عكس از: ن . الف

Friday, October 22, 2010

هفت


بوی آدمی گرفته‌اند اينها. سيگار هم بوی آدمی دارد. ته سيگار وقتی توی زير سيگاری له می‌شود، مثل ما می‌شود

خانه روشنان / هوشنگ گلشيری
سلف پرتره از: ن . الف

Friday, October 15, 2010

شش



و ما، از حفره‌ای به حفره‌ی ديگر می‌شتابيم. و ما تا ابد، پيدا نمی‌شويم. گمگشته‌ی خانه‌زاد خواب‌های آشفته؛ ما هيچ‌وقت پيدا نمی‌شويم
 
عكس از: ن . الف
اصفهان، مهر 89

پنج



روزی که رفت بر باد ، روزی که ماند در یاد
سلف پرتره

چهار



نيمه‌ی تاريك ِ ما
ه
ه
عكس از: ن . الف

Sunday, October 10, 2010

سه


فكر می‌كنم هميشه، هر جا، يك چيزی هست كه پيدا نيست، مثلن پشت درخت‌ها _ حالا اگر هم شب نباشد، نباشد _ خوب چيزی هست، يا حالا و پشت اين پرده‌های كشيده‌ی شده‌ی پنجره‌ی بسته‌ی من

نمازخانه‌ی كوچك من / هوشنگ گلشيری

سلف پرتره از: ن . الف 

Saturday, October 9, 2010

دو


اينجا
دريچه‌ايست
و پروانه‌ای
كه پر پر
می‌شود
.


عكس از: ن . الف

يك




پرده افتاد
صحنه خاموش
...
و من
كه بازيگر مات اين صحنه بودم
...
شگفتا!‏
كه را بخت ِ آن داده‌اند
كه چون من
تماشاگر بازی ِ خويش باشد؟
ه . ا . سايه


عكس از: ن . الف